سه شنبه ۲۵ شهریور ۰۴ | ۱۴:۴۶ ۱ بازديد
گفت: «بهت میگم که این کار رو نمیکنم! دیگه تموم شد، و همین کافیه.» «این فکر اشتباهیه،» آرام جواب داد. «تو خیلی تو نقشه غرق شدی که بتونی عقبنشینی کنی، و ارزشش رو داره که براش تلاش کنی.» تام غرغر کرد: «من دیگر پول نمیخواهم.» «برای کار امشب دو هزار تا میگیری. نقد. و هیچ ریسکی هم نداره؛ خودت که میدونی.» «ریسک؟ خدای من، مرد! نمیتونی حدس بزنی چطور خواب اون بدبختهایی رو میبینم که سر کار هواپیما به کام مرگ فرستادم؟ از پولی که گرفتم متنفرم! من—من—» صدای دیگر با بیصبری گفت: «ببینید، این یک اشتباه بود، و خودتان هم میدانید. ما قصد قتل نداشتیم، اما انفجار به تأخیر افتاد.
امشب کسی آسیبی نخواهد دید.» تام اعلام کرد: «نه از طریق من.» «اگر ما را خیابان فرشته ناامید کنی، به غم و اندوه خواهی رسید.» «اگر من بدبخت شوم، تو هم بدبخت خواهی شد. اگر به من حمله کنی، همه چیز را خراب میکنم.» لحظهای سکوت برقرار شد. وسوسهگر پرسید: «آیا سه هزار تو را راضی میکند؟» تام با قاطعیت گفت: «نه، من دارم میروم که کنار بکشم.
چرا خودت این کار را نمیکنی؟» دیگری با آرامش گفت: «فکر میکنم این کار را بکنم. اگر قصد داری پیشنهاد خوبی را رد کنی، من کار خودم را میکنم و پول را پسانداز میکنم. اما لینت، یادت باشد، سکوت سعادت آباد تنها راه نجات توست. اصلاً حرف نزن؛ اگر حرف بزنی، ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد حرف اشتباهی بزنی – و نمیتوانی از پسِ این کار بربیایی.» منشی شیفت شب با لحنی که کمی آسودگی در آن موج میزد، پاسخ داد: «من احمق نیستم.
اما دیگر پیش من نیا، پروفسور. کارم با تو تمام شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» پروفسور! جوزی کاملاً شوکه شد. او هم مجبور شد خودش را به دیوار بچسباند و خشکش نزند، چون مرد ناگهان از گوشه پیچید و به سمت ورودی خانه رفت. در نیمه راه به خیابان پرنور، از پشت ساختمان روبروی هتل جاخالی داد و از میان سعادت حیاط خلوتهای باریک راهش را باز کرد.
جوزی، سریع و بیصدا، دنبالش رفت. بالاخره به جایی رسیدند که مرد مجبور شد از زیر نور چراغ عبور کند و جوزی آنقدر نزدیک بود که میتوانست صورتش را ببیند. در واقع، او پروفسور جان دایر در تهران بود. همین الان، همین اطمینان خاطر تمام چیزی بود که دختر میخوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. گذاشت او به راهش ادامه دهد و برگشت تا دوباره به هتل برگردد.
ساعت هنوز هشت نشده بود، با این حال احساس کرد که بهترین در تهران مهم سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد مراقب کافمن و بمب باشد. مخصوصاً بمب، چون تا وقتی دایر آن وسیلهی شیطانی را به دست نگرفته بود، نمیتوانست هیچ کار بدی بکند. در لابی هتل وارد یک کیوسک تلفن عمومی شد و با جیم کریسی تماس گرفت؛ سپس مستقیماً به اتاقش رفت. صدای سوت آرامی از پنجره شماره ۴۵ به گوشش رسید که به او اطلاع میداد کافمن هنوز بیرون نرفته و حال و هوای شادی دارد.
امشب کسی آسیبی نخواهد دید.» تام اعلام کرد: «نه از طریق من.» «اگر ما را خیابان فرشته ناامید کنی، به غم و اندوه خواهی رسید.» «اگر من بدبخت شوم، تو هم بدبخت خواهی شد. اگر به من حمله کنی، همه چیز را خراب میکنم.» لحظهای سکوت برقرار شد. وسوسهگر پرسید: «آیا سه هزار تو را راضی میکند؟» تام با قاطعیت گفت: «نه، من دارم میروم که کنار بکشم.
چرا خودت این کار را نمیکنی؟» دیگری با آرامش گفت: «فکر میکنم این کار را بکنم. اگر قصد داری پیشنهاد خوبی را رد کنی، من کار خودم را میکنم و پول را پسانداز میکنم. اما لینت، یادت باشد، سکوت سعادت آباد تنها راه نجات توست. اصلاً حرف نزن؛ اگر حرف بزنی، ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد حرف اشتباهی بزنی – و نمیتوانی از پسِ این کار بربیایی.» منشی شیفت شب با لحنی که کمی آسودگی در آن موج میزد، پاسخ داد: «من احمق نیستم.
اما دیگر پیش من نیا، پروفسور. کارم با تو تمام شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» پروفسور! جوزی کاملاً شوکه شد. او هم مجبور شد خودش را به دیوار بچسباند و خشکش نزند، چون مرد ناگهان از گوشه پیچید و به سمت ورودی خانه رفت. در نیمه راه به خیابان پرنور، از پشت ساختمان روبروی هتل جاخالی داد و از میان سعادت حیاط خلوتهای باریک راهش را باز کرد.
جوزی، سریع و بیصدا، دنبالش رفت. بالاخره به جایی رسیدند که مرد مجبور شد از زیر نور چراغ عبور کند و جوزی آنقدر نزدیک بود که میتوانست صورتش را ببیند. در واقع، او پروفسور جان دایر در تهران بود. همین الان، همین اطمینان خاطر تمام چیزی بود که دختر میخوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. گذاشت او به راهش ادامه دهد و برگشت تا دوباره به هتل برگردد.
ساعت هنوز هشت نشده بود، با این حال احساس کرد که بهترین در تهران مهم سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد مراقب کافمن و بمب باشد. مخصوصاً بمب، چون تا وقتی دایر آن وسیلهی شیطانی را به دست نگرفته بود، نمیتوانست هیچ کار بدی بکند. در لابی هتل وارد یک کیوسک تلفن عمومی شد و با جیم کریسی تماس گرفت؛ سپس مستقیماً به اتاقش رفت. صدای سوت آرامی از پنجره شماره ۴۵ به گوشش رسید که به او اطلاع میداد کافمن هنوز بیرون نرفته و حال و هوای شادی دارد.