دعا بازگشت

۲ بازديد
زیر درخت اردو می زنیم برنت راه را به سمت ریل راه‌آهن هدایت کرد، سپس شروع کرد به ضربه زدن پایش به میخ‌های بزرگی که ریل‌ها را روی کراوات نگه می‌دارند. او گفت، “ببینید، شرلوک هلمز، از آن چه می گویید؟” هری گفت: “چیزی غیرعادی نمی بینم؟” برنت کمی از مسیر برگشت و شروع به قدم زدن در امتداد کراوات کرد. او مدام می گفت: «یک سنبله وجود دارد، دیگری وجود دارد، دیگری وجود دارد،» او به راه رفتن ادامه داد. «الان یک، دو، سه، چهار، شش، هشت» و او مدام تا یازده یا دوازده می‌شمرد. آنطور طلسم بخت که من می بینم.

آن دزدها ریل ها را برای حدود ده یا پانزده فوت پاره کردند و انتهای آن را از هم جدا کردند و چند برگ روی آن پهن کردند. پی‌-وی؟- و پیش‌آگهی‌ها، هیچ چیز برای آن اتفاق نیفتاده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. من فقط با صدای بلند گفتم: “برنت، تو عجبی !” گرو گفت: «تو یک پیشاهنگی. هری به تکان دادن سرش ادامه داد و سپس گفت: “برنت، ما باید آن را به شما دوستان بدهیم.” سپس او در مورد آنچه پی وی گفته بود به برنت گفت، و برنت گفت: “خب، به نظر می رسد که ما در مورد پیشاهنگ هریس چیزی در مورد دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمنباط نداریم.” “آیا برای درخت شکار کردی؟” هری از او پرسید. برنت گفت: «نه، چون ما مطمئن نبودیم که هیچ درختی وجود داشته باشد و شما هم به دنبال نشانه‌هایی از قطار خارج شده از ریل هستیم.» ویلی طلسم بازگشت واید بیدار گفت: «برخی از شیرینی ها چندان آسان نیست.

برنت گفت: افسوس، درست دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم! به اون روش خنده داری که داره حدس می‌زنم بیل کوچولو تجربه‌ای داشت، هی؟ برنت گفت: “حالا به چادر برگرد و من چیز دیگری را به تو نشان خواهم داد.” وقتی داشتیم هیزم جمع می‌کردیم توی بوته‌ها پیدا کردیم. گفتم: «شما شرط می‌بندید که ما هستیم. من ترجیح می‌دهم هر روز یک آتش‌سوزی داشته باشم تا یک سفر خودکار.» اسکینی گفت: “یعنی هر شبی .” “آیا او برای هر چیزی بیش از حد باهوش نیست!” گرو گفت. به چادر زیر آن درخت بزرگ بزرگ برگشتیم و برنت یک میله آهنی قدیمی با انتهای صاف بیرون آمد. همه آن زنگ زده بود و زنگ به آن خورده بود به طوری که برنت دعانویس بازگشت آن را روی زانوی خود کشید و خم کرد.

او گفت: “این همان چیزی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که آنها با آن ترفند انجام دادند، اینطور نیست که بعد از این همه سال متوجه شوند؟” من گفتم: “شما شرط می بندید که انجام شود.” “تعجب می کنم اینجا چه اتفاقی افتاده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، هی؟” او گفت. همه بیرون چادر نشستیم و آنجا خیلی خوب بود. تازه داشت تاریک می شد. آن محل طلایی رنگ بالای درخت به نوعی قهوه ای شده بود. همه جا خلوت وحشتناکی بود. آنقدر ساکت بود دعا برای که می شنیدم چیزی از درخت افتاد و به زمین خورد. وقتی آن را برداشتم، متوجه شدم که فقط یک بلوط دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. حدس می زنم شاید مال آن سنجاب باشد.

اسکینی گفت: “من آن را در اینجا دوست دارم.” “من آن را بهتر از دعا بازگشت بودن در خانه دوست دارم.” هری پاکت بزرگی را بیرون آورد که آن اوراق محرمانه (این همان چیزی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که پی وی آنها را نامیده بود) در آن بود. و او فقط به آنها نگاهی انداخت. او مقالات روزنامه ها را می خواند و برنت گوش می داد. سپس گفت: «ببینیم – آه، این مربوط به آن درخت دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که آن را سپیدار دهادینی می نامیدیم، زیرا من به سختی می توانم ببینم که دارد تاریک می شود… «قطر تنه پنج یا شش فوتی… نا منظم و هرمی شکل که توسط باد حرکت می کند…» چند درخت کهنسال، ها؟» برنت گفت: «این یک هلوی درخت دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. بعد برای مدتی هیچ کدام از ما چیزی نگفتیم. هی، من نمی دانم همه ما به چه چیزی فکر می کردیم.

برنت فقط آن قطعه قدیمی آهن زنگ زده و خمیده را نگه داشت و مدام با آن روی زمین علامت گذاری می کرد. می‌دانم که داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر خنده‌دار بود، اینکه سال‌ها و سال‌ها پیش، یک دزد باید دو کیسه طلا را که دانه‌هایی در آن‌ها بود، دفن کند، و درخت بزرگی مثل این باید در همان مکان رشد کند، درست همانطور که فکر می‌کردیم. درخت تنومندی که به آنجا تعلق نداشت – آن هم در شمال. حدس می‌زنم باید خواب دیده باشم، چون ناگهان می‌دانستم که هری در حال خواندن آن نامه قدیمی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که پی وی در ماشین پیدا کرده بود.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.