دعا برای شنوی

۱ بازديد
سنت وینسنت که در آتش بود، دشمن به نیروهای ما اجازه داد تا بدون مخالفت از شکاف ها بالا بروند. این یک جور نیمه حمله و نیمه تسلیم بود. سربازان در قلعه های دیگر نیز اسلحه های خود را زمین گذاشتند که به شدت متحمل شده بودند. و فقط سیصد نفر از هشت نفر، نیروی اصلی خود، و بسیاری از آنهایی که توسط شعله های آتش سوخته بودند، یا آسیب دیده بودند، بیرون آمدند. اکنون ارتش به جلو حرکت کرد. لشکر ما سواره نظام را پشتیبانی کرد و به سمت روئدا پیشروی کرد. در روز دوم ژوئیه، توپخانه اسب کاپیتان دعا شدن بول و سواره نظام از گارد عقب دشمن در نزدیکی آن مکان پیشی گرفتند.

اگرچه این کشور باز به نظر می رسید، اما برای سواره نظام مناسب نبود، زیرا با درختان انگور کوچک، به اندازه بوته های انگور فرنگی تلاقی می کرد. هنگام ورود به شهر، پنج نفر از فرانسوی ها را دیدم که در اثر آتش سوزی شش پوند کشته شدند. ۱۶۹ لشکر دور شهر را دور زد. و صبح روز بعد تقریباً دو لیگ جلوتر حرکت کردیم و بیشتر به سمت چپ حرکت کردیم، جایی که تیراندازی بین چپ ارتش ما و دشمن در نزدیکی پولوس رخ داد، که در آن زمان نمی‌دانست به ما اجازه عبور از دورو را بدهد، زیرا مارشال فرانسوی می‌خودعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم خط خود را در آن رودخانه برای پایگاه عملیات‌های آینده‌اش حفظ کند.

سپس برگشتیم و در روئدا اقامت گزیدیم. دستمزد صادر شد که همه دعای شنوی آن را در جشن ها و شراب های یخی خرج کردیم . ساکنان همه به خانه های خود بازگشته بودند. به شهردار اطلاع داده شد که افسران یک توپ می دهند. زمانی که او طبق عرف سنیورتاس را تهیه کرد. بسیار لذت بخش بود، با والس، و همه پیچ و خم های جذاب اسپانیایی رقص در کمال. مارکیز ورچستر و سایر کارکنان ارل ولینگتون شرکت کردند. در غروب ۱۶ ژوئیه، لشکر ما دستور خروج از روئدا را گرفت و تمام شب را بر فراز کشوری گرد و خاکی و خشک راهپیمایی کرد. و نزدیک به صبح، زمین خود را در نزدیکی گرفتیم. در این روز والنسیاها (که معمولاً به آنها لیمونادها می گویند) وارد بیواک ما شدند.

منادیان مطمئن نزدیک شدن دشمن. این مردان یک کلاه مارپیچ از نمد یا چرم به سر می‌کنند و حلقه‌های مشکی رنگی به دو طرف آن‌ها آویزان دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم.۱۷۰ صورت های زیتونی تیره؛ و چشمان سیاه خشن آنها حالتی نجیب به آنها می دهد. یک ژاکت کتان سفید روی شانه انداخته شده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم و یک ارسی قرمز دور کمر آنها قرار گرفته دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. آنها همچنین مانند حرف سربازان کوهستانی ما یک لباس کتانی سفید می پوشند که تا سر زانو می رسد.

نیم جوراب های سفید زیر زانو، که برهنه دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، بسته شده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. و صندل کنفی دور پاها بسته می شود. آنها یک قوطی حلبی دراز را حمل می کنند که روی پشت خود بسته شده و در پوست درخت چوب پنبه بسته شده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم که لیمونادی را که با آن پر شده اند خنک نگه می دارد. این افراد عموماً با ستون های فرانسوی رژه می رفتند و به عنوان جاسوس برای هر دو طرف عمل می کردند.

درست قبل از شب، به شرکت سفارش داده شد که یک ربع لیگ طلسم فرزند به جلو در پیکت باشد. کشور باز بود، و وقتی سواره نظام می گذشت، شنیدم که یک افسر ستاد دستور می داد، که باعث شد مشکوک شوم که دشمن نزدیک دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. در تعطیلات روز ۱۸، چند گلوله به سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم ما رد و بدل شد. صدای شلیک افزایش یافت، و با طلوع خورشید از افق، صدای تشویق به طور مشخص در فواصل زمانی شنیده می شد.

اژدهایان ما هنگام بازنشستگی در مقابل اسب و توپخانه سبک دشمن شنوی که در فواصل زمانی در حال فرورفتن بودند، نمایان می شدند. صحنه عالی و زیبا بود. افسری به من گفت: «امروز با هم جنجال پیش می‌آید، اما بهتر دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم صبحانه را بگیریم، خدا می‌داند چه زمانی۱۷۱ چیزی برای خوردن خواهیم داشت، مگر اینکه از لحظه حال دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمفاده کنیم.» در حال گذاشتن سرویس چای و برافروختن آتشی برای گرم کردن ته کتری، ناگهان تعدادی اژدهای سنگین فرانسوی را در دره ای در سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم ما جاسوسی کردیم، که به سمت جاده اصلی حرکت می کردند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.