پیش از آنکه احساسات عمومی فروکش کند، مردم از این خبر که لرد کلیفورد، که قرار بود یک پروتستان سرسخت باشد، کارکنان دفتر خزانهداری خود را تحویل داده تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن، کاملاً مبهوت شدند؛ و لرد بلاسیس و سر توماس تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کنریکلند، هر دو پاپیست، “اگرچه در غیر این صورت مردانی با کیفیت و توانایی بودند”، از سمت خود در دربار کنارهگیری کردند. پادشاه گیج شده بود، پارلمان به جناحهای مختلف تقسیم شده بود، ملت آشفته بود. هیچکس نمیدانست چه کسی ممکن تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن بعداً خود را طرفدار پاپ چسبان اعلام کند. با گذشت روزها، هیجان افزایش یافت.
زیرا صدها نفر که در ارتش یا دربار مناصبی داشتند – که بسیاری از آنها برای پادشاه و پدرش جنگیده بودند – با ارائه تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کنعفای خود، اکنون خود را برده چیزی نشان میدادند که یک نویسندهی پرانرژی آن را «یوغ رومی» مینامد: او میافزاید: «چنین چیزی را نمیتوان دین نامید، مگر به دلیل فقدان نامی برای بیان آن.» آشوب عمومی به طور پیوسته افزایش یافت. اِوِلین به ما میگوید: «او جرأت نمیکند همه حرفهای عجیب و غریب شهر را بنویسد.» بیاعتمادی به پادشاه، ترس از برادرش، نفرت از پاپ و طرفداران پاپ، ذهن مردم را پر کرده و عقل آنها را با تعصب کور کرده بود. اینکه شهر هفت سال پیش، طبق نقشهی یسوعیان شرور، با آتش ویران شده بود.
باوری بود که بار دیگر زنده شد: دتبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کنان توطئهی باروت دوباره با جزئیات مطرح شد. سوءظنهای کن ترسناکی پدیدار شد و ذهن عوام را تسخیر کرد، مبنی بر اینکه پیگردهای قانونی که پروتستانها در زمان ملکه مری متحمل شدند، ممکن تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن در سلطنت پادشاه فعلی یا برادرش تکرار شود.
برای اینکه آسمان بتواند کشور را از تاخت و تاز پاپها حفظ کند، مجلس عوام از اعلیحضرت التماس کرد که یک روز روزه و تحقیر را مقرر کند. و اسقفها، به گفتهی برنت، برای افزودن خشم به طوفان رو به رشد، «روحانیون را به موعظه علیه پاپها مأمور کردند، که این امر هم دربار و هم شهر و کل ملت را نگران کرد.» بنابراین، پادشاه به دکتر شلدون، اسقف اعظم کانتربری، شکایت کرد که گفتمان شنیده شده در هر منبر در سراسر پایتخت و پادشاهی «برای برانگیختن مردم و بیگانه کردن آنها از او و دولتش برنامهریزی شده تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن».
دکتر شلدون در پاسخ به این پرسش، اسقفها را فراخواند تا با آنها مشورت کند که بهترین پاسخ چیست. در این باره، این خردمندان اعلام کردند: «از آنجایی که خود پادشاه به مذهب پروتستان معتقد تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن، این امر بیسابقهای خواهد بود که او روحانیون خود را از موعظه در دفاع از مذهبی منع کند، در حالی که خود او میگوید که به آن مذهب معتقد تبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کن.» اقدام بعدی که به دامن زدن به تعصب عمومی علیه کاتولیکها کمک کرد، ازدواج دوک یورک با شاهزاده خانمی بود که به آن مذهب معتقد بود.
کمی پس از مرگ همسرش، عاقلانه و بجا تلقی شد که والاحضرت دوباره ازدواج کند. از چهار پسر و چهار دختری که دوشس برای او به دنیا آورده بود، سه پسر و یک دختر قبل از مادرشان فوت کرده بودند و پسر و دختر دیگر به سرعت او را تا مقبره دنبال کردند. بنابراین، از هشت فرزند، تنها دو نفر زنده ماندند، مری و آن، که در آن زمان به ترتیب نه و هفت ساله بودند. از آنجایی که مطلوب بود که یک وارث مرد – وارث احتمالی تاج و تخت – وجود داشته باشد، پادشاه مشتاق بود که برادرش همسر دومی برای خود اختیار کند. و برای اینکه بانویی شایسته مقام والایی که چنین پیوندی او را به آن میرساند، پیدا شود، ارل پیتربورو به صورت ناشناس فرستاده شد تا در مورد رفتار و ظاهر شاهزاده خانمهای دربار نویبورگ و مودنا گزارش دهد.
او که تحت تأثیر شایستگیهای شاهزاده خانمهای دربار نویبورگ و مودنا قرار نگرفته بود، به دومی رفت و در آنجا با دیدن شاهزاده خانم جوان دِست، که در آن زمان در پانزدهمین سال خود بود، به این نتیجه رسید که هیچ انتخابی بهتر از این بانوی زیبا نمیتواند از طرف دوک انجام شود. پادشاه پس از ابلاغ این نظر به اعلیحضرت و درباریان، او را مأمور کرد که شاهزاده خانم را برای برادرش خوتبلیغات , پخش تراکت تبلیغاتی در تهران توسط شرکت پخش ماندگار برای توزیع اوراق تبلیغات جهت تراکت پخش کنگاری کند. اکنون مشکلاتی در مورد این پیوند مطلوب پیش آمد.
بانوی جوان، که در سادگی و نادانی بسیار پرورش یافته بود، هرگز نام کشوری مانند انگلستان یا شخصی مانند دوک یورک را نشنیده بود؛ و بنابراین تمایلی به ماجراجویی در سرزمینی دوردست یا ازدواج با مردی که هیچ چیز از او نمیدانست، نداشت. علاوه بر این، او تمایل خود را برای گذراندن روزهایش در انزوای یک صومعه نشان داده بود و به ازدواج فکر نمیکرد. مادرش، دوشس مودنا، که به دلیل مرگ شوهرش و خردسالی پسرش نایبالسلطنه آن زمان بود، مشتاق چنین اتحاد سودمندی بود. و چون نتوانست رضایت دخترش را جلب کند.